اعراب چی از ما گرفتند و چی برای ما به ارمغان اوردند؟




اعراب چی از ما گرفتند و چی برای ما به ارمغان اوردند؟

با درود و عرض ادب و سپاسگزاری میکنم از دوستان و هموندان گرامیم که مطالب بنده رو مطالعه میفرمایند
اول باید بگویم تازیان که به کشور من تاخت و تاز کردند نه برای اسلام بود و نه برای خدا و رسول خدا بلکه
چون اعراب تازی خوی درندگی و غارت داشتند همواره برای نابود کردن سرزمینهای همسایه دست به کار شده
و از هیچ کاری شرم زده نمیشدند و بلکه خود را ارضاع فکری و جسمی میکردند . اعرابی که رحم و شفقت در
همسایه دیوار به دیوار خود نداشتند و اگر احساس میکردند همسایه دیوار بدیواری خود ضعیف است طمع به مال
او داشتند . حساب کنید چطور وارد یه کشور با تمدن و ثروتمند می شوند ایا میتواند رحم و مروت داشته باشند؟
اعرابی که قرنها در سرزمین بی اب و علف زندگی کرده و همواره با افتاب سوزان سرو کار داشته و همش در
شتر چرانی و تاپاله وپیشکل سرو کار داشته چطور میشود که خوی دوستی و مهر ومحبت یا عشق با مردم دوستی
داشته باشد؟ خیلیها هستند از ایرانیها که چون عرب ترشیده خو شدند و همواره سعی بر توجیه کردن حمله این
قوم وحشی داشته اند بارها و بارها دم از دوستی اعراب به ایرانیان زده ولی گویا تاریخ کشورش را نخوانده که
بداند هنگامیکه لشکر عرب به مازندران حمله ور شد وقتی دیدند مردم در برابرشان مقاومت شدید میکنند چطور
سوگند یاد میکند که از خون این مردم پارس چنان بر جوی براند که آسیاب به گردش در اید و از ان خون گندم
ارد کند و نان بپزد و از ان نان هم خود و هم لشکرش بخورد . وقتی شهر را تسلیم کردند چنان بکشت و سربریدند
در جوی اما چون خون سرد شود از حرکت باز ایستد و نتوان بر سوگند خود ماند دستور دادند تا همواره بر خون
ریخته شده ایرانیان اب قاطی کرده تا اسیاب به حرکت در اورد و چند روز از این ارد نان پخته و خوردند . هنگایکه
اعراب تازی به کشور با تمدن و زیبا روی زنان و مردان روبرو شدند الحمدالله و احسن الخالقین کنان و شکرا یا الله
کنان به این دختران بی پناه حمله ور شده به نام کنیز به این دختران معصوم تجاوز کرده و مانند گوسپند در مسا جد
و محله های مدینه به فروش میرساندند و همیشه شاکر این نعمت خدا دادی که بارها در قران از حوریهای زیبا رو
وعده داده بود شکر گزاری میکردند و میگفتند به راستی خداوند این بهشت و حوریها را برای ما ارزانی کرده است
به دختران بی پناه تجاوز کردند و گفتند کنیز .  به بچه ها تجاوز کردند گفتند غلام ( غلام یعنی بچه های بی ریش که
میشد تجاوز جنسی کرد) و بچه هایی که ازان دختران زیبا رو بدنیا می امدند میگفتند سید (سید یعنی پدر عرب ومادر
عجم که بدونه ازدواج صورت گرفته باشد) و زنانی که شوهر داشتند شوهر را زنده زنده اتش میزدند و از اینرو ای
 جمله معروف که حتما همه شنیده ایم بارها که میگویند پدر سوخته از این کار بیشرمانه عربی بوجود امده .
این دستاوردهای عرب بود برای ایرانیان و نمونه کوچکی از اقیانوس ظلم و ستم اعراب بود بر ما ایرانیان
گوشه ای دیگر از این نعمت خدادادی عربی را برای دوستانم بازگو میکنم .
تازیان نه تنها تخت کیان و تاج کیقباد را گرفتند و بر باد دادند و نه تنها همان علم کاویانی را سرنگون نمودند
بلکه هر چه ملت ایران داشت به تاراج بردند و متدرجا از ایرانیها ربودند . سلطنت و ثروت و سعادت و مدنیت
و کیش و ائین و روش و دین خلق و خو و رنگ رو و عادات ادمیت و اطوار انسانیت و علم و معرفت و هنرو
صنعت و زبان و بیان و نوشیدن و پوشیدن و عیش و نوش بلکه تمام لوازم زندگانی ایرانی را تازیان برباد دادند
و در عوض ان همه عادات خوب و مرغوب اطوار وحشیگری و ظلم و بی مروتی و بیکاری وتنبلی و بیرحمی و
خونخواری و توکل بر مجهول مطلق و نمازهای به عجز و زاری و نیازهای بی ثمر برای معدوم صرف و روزه
های بی معنی مضر پر مرارت به جهت موهوم محض که به قول خود اعراب ( لا یعرف و لا یدرک و لا یوصف
یعنی*شناخته نمی شود درک نخواهد شد و وصف نمیپذیرد ) عربها امانت داده و ودیعت سپردند .
خوب تصور فرمادئید رخت های چسب و چالاک خوش طراز و طور قدیم ایران که شبیه بستره و پانطالون های
حالیه فرنگستان بود که الان در تخت جمشید شیراز نمونه انها در صورتها در سنگ تراشیده ملاحظه میفرمائید
از ایرانیان کنده اند و به عوض قبا و پیراهن عربی را که مخصوص هوای گرم عربستان فراخ و پرشکاف و
سوراخ است به ایرانیان دادند.زیر جامه های گشاد گلیم های دور دوخته را به اسم عبا ترلیک های عربی را
که قدیم از لیف خرما می بافته اند به ایرانیان بیچاره پوشانیده و در ذیل هر یک از انها حدیث قال رسول الله
به تلبیس از بحار روایت مینمایند . هرچه فریاد کنی که بر فرض پیغمبر هم از این قسم لباس میپوشیده است
جهت نبودن علم و صنعت خیاطی و کفاشی در جزیره العرب است و مناسب این طرز لباس با مردم ان وقت
عربستان و ان هوای گرم بوده که زیر جامه های فراخ و قباهای پر سوراخ میپوشیده اند چه مناسبت با هوای
سرد ممالک ایران و چله زمستان اذربایجان دارد هر چه بگویی باز حدیث شریف (من تلبس بالعبا فلا اجرا
شهدا. هر کس عبا بدوش اندازد اجر شهدا بدو رسد ) را میخوانند و منکر این عبارت عربی را لعنت و تکفیر
مینمایند و در هوای سرد عباهای گشاد و زیر جامه های فراخ و ترلیک های عربی پوشیده در گل و باطلاق
و برف کوچه های تبریز میچرد و میخرامد و از اجرای این نعمت سهمیه اجر و ثواب بی حساب میبرد .
حال چند چیز دیگه از اعراب تازی که به توهین به ما چسباندن  و جالب اینکه خود ما همراهی میکنیم را
سهم حضورتون میرسانم .
آيا میدانید که:اعراب به ما آموختند که آنچه را که میخوریم "غذا" بنامیم و حال آنکه در زبان عربی غذا به "پس آب
 شتر" گفته میشود.
اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمۀ "نفر" را استفاده کنیم حال آنکه در زبان عربی حیوان را با
 این کلمه میشمارند و انسان راباکلمۀ"تن" میشمارند شما ۵ تن آل عبا و ۷۲ تن صحرای کربلا را بخوبی میشناسید
اعراب به ما آموختند که "صدای سگ" را "پارس" بگوئیم و حال آنکه این کلمه نام کشور عزیزمان میباشد؟
اعراب به ما آموختند که "شاهنامه آخرش خوش است"و حال آنکه فردوسی درانتهای شاهنامه از شکست ایرانیان
 سخن میگوید.
آیا بیشتر از این میشود به یک ملّت اهانت کرد و همین ملّت هنوز نمیفهمدکه به کسانی احترام میگذارد که به او
 نهایت حقارت را روا داشته اند وهنوز با استفادۀ همین کلمات به ریشش می خندد
آیا در کتاب (سفینه البهار) نمیخوانیم که بالاترین ایرانی از پست ترین عرب پست تر است؟!!!!
چند بیت شعر از بزرگ شاعران ایرانی در مورد دین عرب و مبلغان مذهب ( روحانیون )
گاویست بر آسمان قرین پروین************گاویست دگر نهفته در زیر زمین.
گر بینایی چشم حقیقت بگشا**********زیر و زبر دو گاو مشتی خربین ( خیام )
تا چند زنم به روی دریاها خشت**********بیزار شدم ز بت پرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود***************که رفت به دوزخ و که امد ز بهشت    ( خیام )
کفری چو منی گزاف و آسان نبود …… محکم تر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آن هم کافر …… پس در همه دهر یک مسلمان نبود ( ابوعلی سینا )
خبر داری ای شیخ نادان که من*********خدا ناشناسم خدا ناشناس
نه سربسته گویم در اين ره سخن********نه از چوب تکفیر دارم هراس
زدم چون قـدم از عـدم در وجود**********خدایت بـرم اعتباری نداشت
خدای تو ننگین و آلوده بود***********پرستیدنـش افـتخاری نداشت
خدایی که جز در زبان عرب**********به دیگر زبانی نفهمد کلام
نه پنهان نه سربسته گویم سخن**********خدا نيست اين جانور اژدهاست
مرنج از من ای شیخ نادان که من**********خدا ناشناسم اگر این خداست ( سعیدی سیرجانی )
بر بزرگان جمت اشکی نمیریزی ولی*********در عزای تازیانت عیش عاشوراستی
بر ابومسلم نمیگریی که خنداندت ولی*********در غم طفلان مسلم شیونت برپاستی
سد هزاران لاله از ایران زمین شد داغدار**********تو هنوزت شیون از داغ دل لیلاستی
اینهمه سردار ملی غوطه زد در خاک و خون*********باز چشمت اشک ریز اصغر و صغری ستی
گریه کن بر انقراض دولت ساسانیان*********کاین مذلت ها همه برخاستی زآنجاستی
قرنها سعی تو در بیگاری بیگانه رفت*********بر سرت بیگانه ز آنرو سرور و آقاستی     ( صادق سرمد )
ای مسلمین بدانید اسلامتان همین است*********آیین جور و جهل است دین نفاق و کین است
اسلام دین زور است آیین مرگ و گور است**********از لطف و مهر دور است با قهر و کین عجین است
کابوس خوف و خون است افسانه اش فسون است***عفوش فسانه گون است ذاتش دروغگین است(اسمائیل خویی)
حافظا می خور و رندی کن و خویش باش ولی**********دام تزویر مکن چون دگران قران را   ( حافظ )
زیان کسان از پی سود خویش*********بجویند و دین اندر ارند پیش   ( فردوسی )
این حیلت بازران فقهایند شما را؟*********ابلیس فقیه است گر اینها فقهایند
گر احمد مرسل پدر امت خویش است*********این بی پدران پس همه اولاد زنایند   ( ناصر خسرو )
هرچه میگویم بقدر فهم توست****** مردم اندر حسرت فهم درست   (مولوی)
خداوند نگهدار ایران باد .      *** ( نگارنده شیرزاد صفری ) ***