در باره وبلاگ نویسان ایرانی که با بدترین شکنجه دست و پنجه نرم کردند این نشان روحانیت است.امید رضا میر صیافی و ستار بهشتی.ما رای نمیدهیم.



*در باره وبلاگ نویسان ایرانی که با بدترین شکنجه دست 


 و پنجه نرم کردند این نشان روحانیت است***

با درودد و عرض ادب و احترام خدمت دوستان گرامیم اکنون میخواهم در مورد وبلاگ نویسان که یکی از اونها با بنده در زندان اوین بودند بحثی داغ داشته باشیم که چه بر سر این وبلاگ نویسان اومد و چرا روحانیت تحمل انتقاد ندارد؟ایا اینها اسلحه بدست داشتند؟یا اینکه روحانیت از ترس انتقاد و حقیقت اینها رو به کام مرگ فرستاد.      سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه‌ای مرگ امیدرضا میرصیافی وبلاگ نويس ايرانی را در زندان اوین تهران «قتل» خواند و خواستار تشکیل یک کمیسیون مستقل برای پیگیری چگونگی مرگ او شد.امید رضا میرصیافی روز ١٩ بهمن ماه سال ۱۳۸۷، به شعبه ١٥ دادگاه انقلاب تهران احضار و زندانی شد و روز چهارشنبه ۲۸ اسفند ماه ۱۳۸۷ در زندان اوین جان باخت. بنا بر اعلام سازمان گزارشگران بدون مرز، تناقضات و نشانه‌های اهمال ‌کاری جدی میان اسناد رسمی بازداشتگاه اوین و بیمارستان لقمان حکیم و پزشکی قانونی درباره ساعت انتقال به بیمارستان و ساعت فوت وجود دارد. پیام یزدیان خبرنگار ما از گفتگوهای تلفنی با معصومه و امیرپرویز میرصیافی خواهر و برادر امیدرضا، و رضا معینی مسئول بخش ایران در سازمان گزارشگران بدون مرز در پاریس درباره اين تناقضات گزارشی تهيه کرده است. اين گزارش همچنين حاوی عکسی پس از مرگ از امیدرضا میرصیافی است که به گفته نزدیکانش ، مويد کتک خوردن شديد وی، و وجود آثار کبودی و خونریزی بر چهره اوست.
معصومه میرصیافی: برای ما هم طبق گفته های کلانتری، زندان و بیمارستان، هر سه تناقض وجود دارد. و هیچکدام از مطالبی که گفته شده، همخوانی ندارد و این تناقض در مطالب باعث شده که ما به هر حال به موضوع پی ببریم
امیرپرویز میرصیافی: ما صبح فردایی که خبردار شدیم، رفتیم برای شناسایی جسد، من خودم جسد را دیدم، گوش سمت چپ خونریزی شدید داشت، بینی اش پر از لخته های خون بود، صورتش کبود بود، پشت کتف ها کبود بود و پشت کمر، و ظاهرا قسمت پشت گوش آن قسمت، جمجمه شکستگی هم داشته، طوری که آن ملافه ای که جسد را پیچیده بودند کاملا خونی شده بود قسمت زیر سر بعد آنجا جسد را به ما تحویل دادند فرستادیم پزشکی قانونی کهریزک، چهار ساعت طول کشید، ظاهرا کالبد شکافی انجام شد به ما توضیح خاصی ندادند. یک فرمی به ما داده شد که داخلش توضیحاتی خواسته بودند از سوابق بیماری امید که ما همه را رد کردیم ، ایشان نه بیمار بود نه معتاد بود و نه هیچی. بعدش یک قسمتی نوشته بود که آیا شما شکایتی دارید؟ من هم نوشتم که بله. البته افرادی آنجا بودند می گفتند که اگر بنویسید شکایت دارید جسد را ممکن است تحویل تان ندهند. من هم آنجا گفتم که اصلا جسد را نمیخواهم تحویل بدهند و جسد امید به چه درد من می خورد؟ من نوشتم ما شکایت داریم، مسئولین زندان اوین مقصر هستند این قتل مشکوک است و باید پیگیری شود و امضا کردم. بعد از چهار ساعت جسد را برای تدفین به ما تحویل دادند موقعی هم که داشتند پیکر پاکش را شستشو می دادند هنوز گوشش داشت خونریزی می کرد. در حالی که اینها به ما گفته بودند که ایشان قرص خورده، فشارش افت کرده و فوت کرده در حالی که کسی که فشارش افت کنه، پدر من سی سال بهیار بیمارستان سینا بوده، چنین چیزی نمی تواند صحت داشته باشد و ایشان قطعا کتک خورده، این را مطمئن هستم، ما فقط یکی از اقوام مان توانست موقعی که جسد را شناسایی میکردیم یک تصویری از سمت راست صورت بگیرد که ای کاش از سمت چپ گرفته بود وقتی که جسد را در واقع تحویل دادند گفتند که ما گزارش پزشکی قانونی را بعدا اعلام می کنیم که ما از کسانی که قبلا چنین حوادث مشابهی برایشان پیش آمده بود پرسیدیم گفتند ممکن است دو تا سه ماه اینها طولش بدهند، و یک چیزی را هم من بگویم، ما هیچ امیدی به گزارش واقعی پزشکی قانونی نداریم، قطعا آنها هم تحت فشار خواهند بود و چیزی جز آنکه حکومت خواهد خواست نخواهند نوشت، قطعا آنها چیزی را می نویسند که به مذاق حکومت خوش بیاد، ولی من ایمان دارم که امید کتک خورده بود و بنده خدا آدم نحیفی هم بود، خیلی ظریف بود این بشر، و می دانم که زیر کتک حالش بد شده و رسیدگی نشده و ایشان در گذشته.
در مورد ستار بهشتی که همه دنیا خبر دارند و مطلبی زیاد نمیزارم چون همه میدانند از وضعیتی که بر سر این وبلاگ نویس امد.
ستار بهشتی" جوان معترض گمنامی بود ،که در وبلاگ خود درباره ی وضعیت اسف بار امروز کشورش می نوشت ،به این امید که روزی مبارزات ملت ایران و از جمله خود او به بار نشیند و ایرانی آزاد و سربلند را ببیند ،او که در همه ی ۳۵ سال زندگی کوتاهش همچون سایر هم سالانش تنها شاهد مصیبت ،حسرت و مصیبت بود.
او یک مبارز گمنام بود ،آن چنان که پس از ده روز از ربوده شدن وی و آن هم پس از به قتل رسیدن توسط دژخیمان جمهوری اسلامی بود که از آن چه بر وی رفته با خبر شدیم. او به واقع مظلومانه زندگی را بدرود گفت ،همانند سهراب ها و نداها.
عضو هیات رییسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفت: تاکنون هیچ اثر ضربه یا خوراندن چیزی که سبب فوت ستار بهشتی وبلاگ نویس شده باشد، وجود ندارد و پزشکی قانونی،‌ ایست قلبی را دلیل مرگ اعلام کرده است.
به گزارش نکته نیوز به نقل از ایرنا، محمدحسن آصفری درباره جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در مورد پیگیری مرگ «ستار بهشتی» وبلاگ نویس افزود: این جلسه با حضور دادستان تهران، رییس پلیس فتا و جانشین فرمانده نیروی انتظامی تهران
نماینده مردم اراک در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه دلایل مرگ این وبلاگ‌نویس در کمیسیون بررسی شد، اضافه کرد: با وجود آنکه دلیل مرگ از سوی پزشک قانونی، ایست قلبی اعلام شده است اما با توجه به شکایتی که از این پرونده صورت گرفته، علت مرگ ستار بهشتی بار دیگر مورد بررسی قرار گرفت.
آصفری گفت: دادستان تهران در این جلسه اظهار داشت که تعدادی از قضات را مسئول رسیدگی به این پرونده کرده است؛ ضمن آنکه تیمی متشکل از نماینده خود را برای اطلاع از شرایط ماجرا به محل زندان ستار بهشتی فرستاده و این تیم از هم‌بندی‌های این وبلاگ‌نویس گزارشی‌ را تهیه کرده است.
این عضو هیات رییسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس خاطرنشان کرد: بازجویان ستاربهشتی نیز مورد بازخواست قرار گرفته اند و برخی از آنان با قید وثیقه آزاد هستند.
وی ادامه داد: براساس کالبد شکافی صورت گرفته، هیچ علائمی مبنی بر اینکه چیزی به او خورانده شده یا ضربه‌ای به او وارد شده باشد، وجود ندارد.
این نماینده مجلس در عین حال افزود: فقط اثراتی از کبودی بر روی بدن و پای ستار بهشتی دیده شده که هم اکنون پزشکی قانونی در حال بررسی آن است.
آصفری تصریح کرد که پیگیری‌های مسولان قضایی در این راستا ادامه خواهد یافت
این است نشان روحانیت و کشوری که با مذهب اداره میشود شوربختانه خیلیها فکر میکنن این حکومت اصلاح پذیر است.

                                                    (نگارنده شیرزاد صفری )