دادستان تهران بزرگ گفت: یک زندانی محکوم به اعدم به اتهام “قتل” همسرش به علت سوء ظن، با جلب رضایت اولیای دم و پرداخت دیه از اعدام رهایی یافت و از سوی دیگر یک زندانی به اتهام “سرقت و قتل” پس از ۱۲ سال حبس به درخواست معاون دادستان به پرداخت دیه محکوم شد.
مرد جوان که به خاطر سوء ظن به همسرش، او را با ضربات کارد کشته و پس از محاکمه به قصاص محکوم شده بود، در حالی که در برابر چوبه دار قرار داشت، با جلب رضایت پدر زنش و پرداخت ۷۰ میلیون تومان، از قصاص گریخت.
عامل جنایت، در پی رهایی از اعدام در برابر دادرسان دادگاه ایستاد و از نظر جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
در این جنایت که سوم مرداد سال ۹۳ در آپارتمانی واقع در محله افسریه تهران رخ داد، زن جوانی به نام «ثریا» [۳۵ ساله] کشته شد.
تیم جنایی و بازپرس کشیک قتل در جریان تحقیقات، به بازجویی از شوهر مقتول پرداختند و او به قتل همسرش اعتراف کرد.
بدین ترتیب وحید [۳۸ ساله] به اتهام قتل همسرش در شعبه دهم دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شد تا اینکه با جلب رضایت پدرزنش، از اعدام نجات یافت.
در آغاز جلسه دیروز دادگاه، نمایده دادستان متن کیفرخواست را بیان کرد.
سپس متهم در جایگاه ایستاد و در شرح ماجرا گفت: “به همسرم که یک آرایشگر بود، مظنون شده بودم و آن روز که با هم درگیر شدیم، از شدت خشم و ناراحتی با چاقوی آشپزخانه ضربهای به شکمش زدم اما قصد کشتنش را نداشتم و سخت پشیمان هستم.
در این دادگاه، پدر مقتول نیز به قضات گفت: به خاطر نوهای که از دخترم دارم، از قصاص دامادم میگذرم.
سپس قضات وارد شور شدند و متهم را از جنبه عمومی جرم به ۳ سال حبس محکوم کردند”.
گفتوگو با متهم
چرا همسرت را به قتل رساندی؟ نمیدانم، درگیر شدیم خونم به جوش آمد و در یک لحظه فهمیدم او را کشتهام اما دیگر دیر شده بود.
چرا با هم درگیر شدید؟ چند وقتی بود که احساس میکردم زنم با مرد غریبهای در ارتباط است اما موضوع برایم ثابت نشده بود.
فرزند داری؟ بله یک دختر ۹ ساله دارم.
برای آیندهات چه برنامهای داری؟ میخواهم کار کنم تا دخترم در رفاه باشد.
در این مدت که زندان بودی، چکار میکردی؟ سعی کردم اعتیادم را ترک کنم.
معتاد بودی؟ بله ۶-۵ سال بود که اعتیاد داشتم و همین اعتیاد باعث شد فکرهای سیاهی در ذهنم شکل بگیرد و به زنم شک کنم. من در حقش نامردی کردم. امیدوارم خدا مرا ببخشد.
چند کلاس درس خواندهای؟ تا سوم راهنمایی بیشتر نتوانستم درس بخوانم.
شغلت چه بود؟ کارگر ساختمان بودم.
پرداخت دیه مجازات قتل پیرزن تنها
منشی آژانس که بعد از اخراج ازمحل کارش، نقشه سرقت مرگبار ازخانه مشتری ٩٣ساله را اجرا کرده بود، پس از گذشت ١٢سال، در دادگاه جنایی به پرداخت دیه محکوم شد.
این مرد درست یکساعت بعد از اخراجش، به خانه این پیرزن تنها رفت تا آنجا را خالی کند ولی وقتی با صاحبخانه مواجه شد، او را به قتل رساند.
او به درخواست معاون دادستان به پرداخت دیه محکوم شده بود و صبح دیروز از قضات جنایی خواستار تقسیط در پرداخت دیه شد.
روز ٢٢ اردیبهشت سال ٨۴ به کلانتری ١٢۶ تهرانپارس خبر وقوع یک جنایت رسید.
بلافاصله آنها موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور درمحل حادثه به تحقیق دراین رابطه پرداختند.
محل جنایت آپارتمانی درخیابان ١٧٠ غربی بود که درطبقه اول آن پیرزنی غرق به خون روی زمین افتاده بود.
تحقیقات نخست نشان داد که این پیرزن ٩٣ساله بوده و دراین آپارتمان به تنهایی زندگی میکرده است.
همچنین مشخص شد که او قربانی یک سرقت شده و ازخانه پول و طلا دزدیده شده است.
بنابراین تجسسهای تیم تحقیق برای شناسایی عامل یا عاملان این جنایت آغاز شد.
درست یک روز بعد نخستین سرنخ به دست آمد.
ماموران پلیس درتحقیق از آژانس محل زندگی این پیرزن دریافتند که یکی از کارمندان این آژانس روز حادثه ازمحل کارش اخراج شده و به طرز مشکوکی رفتار کرده است.
صاحب این آژانس به ماموران گفت: «منشی آژانس به نام مهیار را دیروز اخراج کردم، چون رفتارهای نامناسبی داشت و ازطرفی متوجه شدم که اعتیاد دارد.
برای همین او را اخراج کردم، ولی وقتی امروز برای بردن شناسنامهاش آمده بود، متوجه شدم که خیلی مشکوک است و سراغ مقتول که از مشتریان ثابت آژانس ما بود را میگیرد. برای همین به او مظنون هستم.»
با معرفی مهیار، ماموران پلیس به سراغ او رفتند و درنهایت این مرد جوان را دستگیر کردند.
او درهمان بازجوییهای نخست به قتل پیرزن اعتراف کرد و درباره جزییات آن گفت: «مدتی بود در آژانس کار میکردم.
در آنجا منشی بودم و تلفنها را جواب میدادم. مقتول هم از مشتریان ثابتمان بود و هرکجا میخواست برود، با ما تماس میگرفت.
خیلیوقت بود او را میشناختم. روز حادثه به خاطر اینکه دختر مورد علاقهام به محل کارم آمده بود تا مرا ببیند، صاحبکارم عصبانی شد و مرا اخراج کرد.
خیلی عصبانی بودم و نمیدانستم از این به بعد با بیپولی چه کار کنم.
همینکه از آژانس بیرون آمدم، یادم افتاد که مقتول یکساعت قبل تماس گرفته بود و برای رفتن به خانه یکی از آشناهایش خودرو کرایه کرده بود.
برای همین با خودم گفتم، او دراین ساعت درخانهاش نیست.
ناگهان فکر سرقت ازخانهاش به سرم زد. از آنجایی که آدرس او را داشتم، به خانهاش رفتم، اما وقتی قفل در را شکستم و وارد آنجا شدم، ناگهان این پیرزن را درمقابلم دیدم.
او درخانه بود و من هم شوکه شدم. از آنجایی که مرا میشناخت، دستم را روی دهانش گذاشتم تا ساکت شود.
بعد هم او را هل دادم که روی زمین افتاد و سرش خون آمد.
بعد از آن ۴ سکه طلا، ١۵٠هزار تومان پول و ٣ عدد ادکلن را ازخانهاش برداشتم و فرار کردم.
هنگام رفتن او هنوز نفس میکشید.
فردای همان روز برای گرفتن شناسنامهام که در آژانس بود، رفتم و متوجه شدم که این پیرزن جان باخته است.»
با اعترافات این مرد، صحنه جنایت هم بازسازی شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
این درحالی بود که دراین سالها، اولیای دم مقتول که درخارج از کشور بودند، شناسایی نشدند و درنهایت معاون دادستان برای قاتل درخواست پرداخت دیه کرد.
این متهم دراین شعبه محاکمه شد و به پرداخت دیه محکوم شد.
او پس از این حکم، تقاضای تقسیط در پرداخت دیه را از دادگاه کرد که صبح دیروز به ریاست قاضی عبداللهی به این درخواست متهم رسیدگی شد.
دراین جلسه متهم به هیأت قضائی گفت: «باور کنید من هیچ پولی ندارم.
آن زمان اشتباه کردم.
تاوانش را هم پس دادم. الان هم کسی را ندارم که پول دیه را برایم جور کند.
پدرم بیمار است و درآمد زیادی ندارد. برای همین تقاضای تقسیط دیه دارم.»
در ادامه ۴ شاهد درجایگاه ایستادند و درباره وضع مالی خانواده متهم صحبت کردند.
درپایان نیز هیأت قضائی وارد شور شدند و متهم را به پرداخت نصف دیه و بقیه آن را به صورت قسطی محکوم کردند.