شعری از زندانی سیاسی کامران ایازی



زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج کامران ایازی ، غزلی درباره بالا گرفتن تب “سلفی” در میان کاربران شبکه های اجتماعی سروده است .

سلفى
پشت این دیوار و آن سوى همه دیوارها
شور و شوقى هست گویى در میان یارها
عکس زیباى “خودى” را دوستانت دیده اند
چشم ها خندان شده از لطف این دیدارها
هم هزاران بار عکست را پسندیدند و هم
آفرین ها شد نثارش بارها و بارها
در کنار همسر و دلبند و یارانت ولى
یاد از خود رفتگان کن در دل کفتارها
غنچه را پاکى باران باید و گرماى مهر
نشکفد در سایه ى شمشیر و زیر دارها
تا که فرزندانمان آسودگى یابند و صلح
خویش را افکنده ایم اندر کف کفتارها
طعمه ى زالو و خفاشان شدیم از جهل خود
کاش انسان را رها سازیم از این خونخوارها
کاشکى از مشرق اندیشه صبحى بردمد
تا بتابد نور آزادى درون غارها
“اى که چشم انداز سبزى دیده اى آواز ده
تا جوابم بشنوى از پشت این دیوارها”
کامران ایازى هفتم تیر۹۴